گروه آموزش ابتدايي دانشگاه آزاد فيروزآباد ورودي مهر90
تعامل ،همفكري و ارتباط بچه هاي آموزش ابتدايي و ساير رشته ها
پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

سلام يه سلام قشنگ و جالب

قشنگيش به خاطر بچه هاي مهر نودي

و اما جالب به خاطر اينكه يه سلام   ه   براي خداحافظي

دو تا امتحان ديگه مونده كه اگه اونام تموم بشن ديگه كي فرصت ميكنه يا اصلا حالش و داره از دوستاي مهر نوديش و دوران دانشگاهش تو فيروزآباد يادي بكنه البته استثنا هم وجود داره ....

آخييش چه دوراني بود  چه زود گذشت

اما من مثل خيلي هاي ديگه يه چيز و هيچ وقت فراموش نمي كنم  اونم پول بي زبونيه كه ريختم تو حلقوم  نه ببخشيد حساب دانشگاه (نوش جونشووون )     شوخي كردم .

ولي خداييش هركدومتون هر وقت (1ماهه ديگه ، 1سال ديگه ، 10 سال ديگه ) به وب سر زدين و اين مطلب و خوندين و الكي لبخند رو لبتون نشست يه دونه خاطره بنويسين .

يه چيز ديگه بگم بيشتر بخندين      ......

گوش كنيد ....  يه صداي آشنا  . بيشتر تمركز كنيد .....  بيشتر.....

حدس بزنيد صداي كيه !!!!!

من راهنمايي مي كنم ...                     وانت بار     نون خشك

آ ف ر ي ن  

صداي مهدي مومنيه 

  نون خشك     پلاستيك كهنه

مي خــــــــــــر يــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم .

 

 

دوستون دارم هميشه دلم از همين الان براتون تنگ مي شه.

منتظر خاطرات زيبا تون هستم.

جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:45 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

غزلی از سعدی

 

گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری

                       من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری

تا نکند وفای تو در دل من تغیری

                       چشم نمی‌کنم به خود تا چه رسد به دیگری

خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری

                       بت نکند به نیکوی چون تو بدیع پیکری

سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری

                         هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری

گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری

                        روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری

حاجت گوش و گردنت نیست به زر و زیوری

                         یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری

تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری

                        گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری

بسته‌ام از جهانیان بر دل تنگ من دری

                        تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری

گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری

                         شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری

باک مدار سعدیا گر به فدا رود سری

                          هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری

دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

اذا رأیتم الربیع فاکثروا ذکر النشور

پیامبر اکرم (ص)



ترجمه: هر گاه نوروز را دیدید بیشتر یاد قیامت کنید.

نوروز بر شما مبارک

شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 9:33 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

   
 
دوست من همیشه رو به نور بایست

اگر می خواهی تصویر زندگیت سیاه نیفتد

همیشه خودت را نقد بدان تا دیگران تو را به نسیه نفروشند

سعی کن استاد تغییر باشی نه قربانی تقدیر

در زندگیت به کسی اعتماد کن که بهش ایمان داری نه احساس

و هرگز به خاطر مردم تغییر نکن،!

این جماعت هر روز تو را جور دیگری میخواهند

مردم شهری که همه در ان میلنگند به کسی كه راست راه میرود میخندند!!

دوست من
چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

يادگاری از اولين جلسه حضورم در كلاس درس استاد سركار خانم دسترنج


اگر گویی كه بتوانم قدم برنه كه بتوانی

         

             اگر گويي كه نتوانم برو بنشين كه نتوانی

نــفـس بــاد صبا آفـت جـان خــواهــد شــد                    عيد مي آيد و اجناس گران خواهد شد

همسرم چند ورق ليست به من خواهد داد                     و سرا پاي وجودم نگران خواهد شد

مــي زنــم ســاز مـخالـف چـند روزي اما                    عاقبت هر چه كه او گفت همان خواهد شد                      
همان خواهد شد        

پـول را بـا عـلـف خـرس يـكي مـي دانـنـد                    فكر كرديد كه منطق سرشان خواهد شد ؟

كـل عيدي و حقوقم به شبي خواهـد رفـت                     بر سر جيب بغل فاتحه خوان بايد شد

 

چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي
همشهری آن لاین در بخش «زندگی‌نامه» به شرح زندگی و نحوه شهادت دردناک خلبان سیدعلی اقبالی پرداخته است.

به گزارش مشرق، متن این مطلب را در زیر می‌خوانیم:

«سیدعلی اقبالی دوگاهه» هفتم مهرماه 1328 در محله دوگاهه پایین‌بازار رودبار در خانواده‌ای مذهبی و متدین به دنیا آمد.

وی پس از گذراندن دوران کودکی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان امیرکبیر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست از این دبیرستان مدرک تحصیلی دیپلم را اخذ کند.

اقبالی دوگاهه در 13 آذرماه 1346 به استخدام نیروی هوایی درآمد و پس از طی آموزش‌های نظامی و موفقیت در آزمون‌های زبان انگلیسی، مهارت‌های فنی و تخصصی، انجام دوره‌های پرواز و پرواز مقدماتی با هواپیمای پاپ و اف-33 در دانشکده پرواز در 25 مرداد 1347 برای تکمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری به همراه دو نفر از دانشجویان به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد.

وی پس از بازگشت از این دوره آموزشی در چهارم بهمن 1348 به عنوان افسر خلبان شکاری تاکتیکی فعالیت خود را آغاز کرد.

اقبالی ‌دوگاهه در سال 1354 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک پسر به نام «افشین» یکی از پزشکان حاذق کشور و از افتخارهای ایران اسلامی است.

اقبالی عاشق پرواز بود و با توجه به مسئولیت‌های مهمی که به عهده داشت هرگز از فعالیت‌های پروازی دور نشد و جرات و جسارت در پروازهای عملیاتی از وی استادی ماهر و برجسته ساخته بود.

وی به دلیل آگاهی‌های بالای علمی، مهارت فنی و تخصصی در پروازهای تاکتیکی و عملیاتی در کمترین زمان توانست به سطح لیدری ارتقا یابد.

او مسئولیت‌هایی در پایگاه‌های بوشهر، دزفول، تبریز و ستاد نیروی هوایی تهران داشت و سرپرست و صاحب پست‌های راهبردی معلم خلبانی، رئیس شعبه اطلاعات و عملیات فرماندهی گردان 23 شکاری و افسر ناظر اجرای طرح‌های عملیاتی معاونت طرح و برنامه نهاجا (نیروی هوایی ارتش) بود.

اقبالی دوگاهه با پیروزی انقلاب اسلامی مدت کوتاهی از نیروی هوایی دور شد اما با آغاز جنگ عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام پروازهای شناسایی و آموزشی فعالیت‌های خود را آغاز کرد.

وی یکی از جوان‌ترین استادان خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی بود و در آغاز جنگ، لیدر دسته پروازی چهار فروندی به شمار می‌رفت.

.........

منبع:مشرق نيوز



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 12:20 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟

عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟

وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟

آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند
درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟

بی مونس و تنها چرا ؟
تنها چرا ؟ حالا چرا

10 سوالي كه ......

 

نمره آوره

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

اينجا زمين است.

ساعت به وقت انسانيت خواب است

دل عجب موجود سخت جانی است

هزار بار تنگ مي شود ،مي شكند ،مي سوزد  ،مي ميرد

ولي باز هم مي تپد برای دوست .

آدم هايي را دوست دارم ......      

همانهايي كه بدي هيچ كس را باور ندارند

براي همه لبخند مي زنند                                           

  بوي ناب آدم مي دهند

و من باور دارم تو از همان هايي.......  .

شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, :: 8:33 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

تو كجائي سهراب ؟

آب را گل كردند

و چه با دل كردند

زخم ها بر دل عاشق كردند

خون به چشمان شقايق كردند

در همين نزديكي ، عشق را دار زدند

همه جا سايه ديوار زدند

گفته بودي قايقي خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از اين شهر غريب !

قايقت جا دارد ؟

كه نجاتم دهي از اين گرداب؟

كه نجاتم دهي از اين گنداب؟

من هم از همهمه ي اهل زمين دلگيرم .

قايقت جا دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

هدف ها

مفاهيم

روش تدريس

ابزار

ارزشيابي

حيطه شناختي

 

 

 

 

 

 

 

حيطه عاطفي

 

 

 

 

 

 

 

حيطه رواني حركتي

 

 

 

ارزشيابي آغازين

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارزشيابي پاياني

 

 

ارائه درس

 

دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي


غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد   ازشما دور شدن زارشدن هم دارد

هرکه از چشم بیفتاد محلــش ندهند       عبد آلوده شدن خوار شدن هم دارد

عیب ازماست که هرصبح نمیبینیمت           چـشم بیمار شدن تار شدن هم دارد

آنقدر حرف در این سینه ما جمع شده               این همه عقده طلمبار شدن هم دارد

از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند                    لطف بسیار طلب کار شدن هم دارد

دلـــم جـــز هــــوایـــت هــوایــی ندارد                        لبـــــم غیـــر نامــت نــوائـی نـدارد

وضــو بــا اذان و نــمــاز وقــنــوتــــم                              بــدون ولایـــت صـــفــایــی نـــدارد

دلـی کــه نشـد خانـه ی یــاس و نـرگس                               خــراب است و ویـران بـهایی ندارد

بیا تا جوانم بده رخ نشانم

که این زندگانی وفایی ندارد.

 

 

یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

اي آخرين توسل سبز دعاي ما               آيا نمي رسد به حضورت دعاي ما؟

 

 


عيد آغاز امامت مولانا صاحب الزمان (عج) بر تمامي شيعيان و منتظران آن حضرت مبارك باد .

 


رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله در حدیثی گران‌بها چهار شرط را برای کسی که امام زمان(عج) را درک می‌کند بیان فرموده‌اند
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: خوشا به حال کسی که قائم(ع) اهل بیت مرا درک کند، در حالی که قبل از قیامش به او اقتدا کرده، با دوستان او دوستی و از دشمنانش بیزاری جسته است و ائمه هدایت‌گر قبل از او را دوست می‌دارد.

متن حدیث:

طُوبي لِمَنْ اَدْرَكَ قائِمَ اَهْلِ بَيْتي وَهُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيامِهِ، يَتَوَلّي وَلِيَّهُ وَيَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّه، وَيَتَوَلَّي الاْءَئِمَّةَ الْهادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ...

 

 

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

خدمت اصيل و انساني در همه جا محترم است

_خدمت ديروز و امروز نميشناسد

_معالجه بيمار هميشه و همجا خدمت است

_نوازش يتيم دستگيري مستمند باسواد كردن هميشه وهمجا خدمت است

_عدالت در زمان انوشيروان عدالت بود هنوز هم عدالت است

_خدمت اگر راست ودرست باشد جاوداني است

_انگشتان بچه هاي عشاير را به جاي كلنگدن تفنگ ابزار ظريف جراحي اشنا ساخته ام

_براي سلامتي مادران وخواهران سرازپانشناخته ام

_عفريت شوم_ال را از ايل رانده ام_

استادمرحوم بهمن بيگي

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:

میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟

یکدفعه کلاس از خنده ترکید …



بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.

او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.



او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!



سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:

برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!



در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟

و همسرم اینگونه جواب داد:

من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم ...





شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند

عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند

دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند

و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

دوستان عزيزي كه به وب سر زدن و كامنت گذاشتن لطفا فرم عضويت را پر كنيد و

عضو بشين

                عضو بشين

                              عضو بشين .

 

درود

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:51 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

بنا به پيشنهاد تعداد زيادي از بچه ها و همينطور خودم از اس ام س هاي به جا و به موقع آقاي

ابراهيم محمودي تشكر وقدر داني مي شود .

 

محمودي دوست داريم

                                محمودي دوست داريم .

 

از طرف خودم ، كاظمي ، مومني ، چراغان ، اوي جابر و ...

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:45 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

 

اولين روز باراني را به خاطر داري؟

غافلگير شديم چتر نداشتيم دويديم و به شادي خنديديم و دويديم و همديگرو به آغوش كشيديم

دومين روز باراني چطور؟پيش بيني اش را كرده بودي چترآورده بودي

سعي كردي من خيس نشوم و شانه سمت چپ تو كاملا خيس شده بود

و سومين روز چطور؟گفتي سرت درد ميكند و حوصله نداري سرمابخوري چتر رو بالاسرخودت گرفتي ومن خيس شدم

 

وچند روز پيش را چطور؟براي اينكه چترمان بهم نخورد دو قدم از هم دورتر راه برويم_فردا ديگربراي قدم زدن نمي آيم تنها برو .

 

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

سه چيزرا پاک نگهداريم:

جسم        لباس        خيالات

     سه چيز را بکار گيريم :

     عقل     همت     صبر

 

 از سه چيز پرهيز کنيم  :

گناه    افسوس      فرياد

سه چيز را آلوده نکنيم :

قلب      زبان      چشم

 

دو چيزراهيچگاه و هيچ وقت فراموش نکنيم :

خدا                           مرگ

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 7:59 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي


پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده، یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود پدر، پدر با اضطراب نامه رو باز کرد و شروع به خوندن کرد. پدر عزیزم با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم امیلی فرار کنم چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم من احساسات واقعی رو با او پیدا کردم او واقعاً معرکه است.



اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت به خاطر تیزبینی هاش خالکوبی هاش لباسهای تنگش موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره اما این فقط به خاطر احساسات نیست، پدر اون حامله است. امیلی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک ترلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون ما یک رؤیای مشترک داریم داشتن تعداد زیادی بچه امیلی چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که خشخاش واقعاً به کسی صدمه نمی زنه ما اون رو برای خودمون می کاریم و با آدمای دیگه برای ساختن کوکائین و اکستازی تجارت می کنیم. در ضمن، دعا می کنم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه و امیلی بهتر بشه اون لیاقتش رو داره نگران نباش پدر، من 15 سالمه و میدنم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردم و اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.







با عشق



پسرت (دیوید)



پاورقی:



پدر هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست



من خونه تامی هستم



فقط می خواستم بهت یادوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم نسبت به کارنامه مدرسه که روی میز وجود داره



دوست دارم



هروقت برای برگشتن به خونه امن بود بهم زنگ بزن



دیوید...

سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …



اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود



دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …



سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!



دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،



بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …



بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …



بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،



اما هیچ کسی نمی فهمد …

چه آسان تماشاگر سبقت ثانيه هاييم و به عبورشان ميخنديم

چه آسان لحضه ها را به كام هم تلخ ميكنيم

و

چه ارزان به اخمي مي فروشيم لذت باهم بودن را

چه زود دير ميشود

و

نمي دانيم  فردا كه مي آيد 

شايدمانباشيم

 

ارسال شده توسط خانم ها كاظمی نسب و رضايی

یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

حرف هاي نا گفته؟!

حرف هاي نا گفته دلم سه خط در ميان يك صفحه نمي شود

حرف هاي نا گفته دلم كه سه خط در ميان يك صفحه نمي شود

بسيار سنگين  

است.

حرف هايي كه براي  وزن سنگينش معياري تعريف نشده !

اما اگر مي خواهيد بدانيد از كجا سنگينيش را فهميده ام ؟

دليل مي آورم.

اولا  كار هر كسي نيست شنيدنش و به قول معروف مرد كهن مي خواهد و يك گاو نر !!

ثانيا آن حرف هاي نا گفته ي ، گفته شد ه قبلي را كه براي 

دوستي نا شنوا

تعريف كردم حسابي سبك شدم !!

راستي!

با آن حرف هاي نا گفته دلم كه سه خط در ميان يك صفحه نمي شودو خيلي خيلي سنگين است و براي  وزنش دليل دارم ولي معيار ندارم

چه كنم؟!

مي ترسم ؟!

مي ترسم با گفتن آن حرف هاي خيلي خيلي سنگين خيلي سبك شوم و مثل با دكنك  بدون بال و بدون اينكه پر باز كنم ،

پرواز كنم .

واي 

من از ارتفاع مي ترسم .

پس آن حرف هاي سنگين نا گفته دلم كه سه خط در ميان يك صفحه نمي شود همان بهتر كه

 ناگفته بماند .

 

 

       آنکه می نوشت و می گذشت

                    باغشاه_مرداد91

 

شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

            بی تو

بــی  تو اينجا همه  در حبس ابد تبعيدند               سالها هجری وشمسی همه بی خورشيدند

از همان لحضه  كه از چشم يقين افتادند               چــشـم  هـاـی نـگـران  آيـيـنـه  تـرديـدنـد

نـشد از سايـه ی خود هم بگريزند دمــی               هـر چه بيهوده به گـرد خودشان چرخيدند

چون به جز سايه نديدند كسی درپی خود               هـمـه از ديـدن تـنـهايــی خـود تـرسـيـدنـد

غـرق دريـای تــو بـودنـد ولی ماهـی وار              بــاز هــم نــام و نـشـان تـو زهـم پرسيدند

در پی دوست هـمه جـای جهان را گشتنـد              كـس نديدنـد در آيـيـنـه بــه خـود خـنديدنـد

سير تقويم جلالي به جمال تو خوش است               فـصـل ها را همـه بـا فاصلـه ات سنجيدند

تو بيايی

همه ساعت ها و ثانيه ها از همين روز  همين لحضه همين دم

عيدند

 منبع : ر ا د ی و ه ف ت

سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, :: 14:32 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
همان يك لحظه اول
كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را با همه زيبايي و زشتي
بروي يكدگر ويرانه ميكردم .
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
كه در همسايه صدها گرسته ، چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم
نخستين نعره مستانه را اموش آندم
بر لب پيمانه ميكردم
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
كه ميديدم يكي عريان و لرزان، ديگري پوشيده از صد جامه رنگين
زمين و آسمان را
واژگون ، مستانه ميكردم
 
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
نه طاعت ميپذيرفتم
نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگر ها نيز كرده
پارع پاره در كف زاهد نمايان
سبحه صد دانه ميكردم
 
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
براي خاطر تنها يكي مجنون  صحرا گرد بي سامان
هزاران ليلي نازآفرين را كو بكو
آواره و ديوانه ميكردم
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان
سراپاي وجود بي وفا معشوق را
پروانه ميكردم
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
بعرش كبريايي ، با همه صبر خدايي
تا كه ميديدم عزيز نابجايي ، ناز بر يك ناروا گرديده خواري ميفروشد
گردش اين چرخ را
وارونه بي صبرانه مي كردم
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
كه ميديدم مشوش عارف و عامي زبرق فتنه اين علم عالم سوز مردم كُش
بجز انديشه عشق و وفا، معدوم هر فكري
در اين دنياي پر افسانه ميكردم
 
عجب صبري خدا دارد !
 
اگر من جاي او بودم
 
همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و ، تاب تماشاي تمام زشت كاريهاي اين
مخلوق را دارد
وگرنه من به جاي او چو بودم
يكنفس كي عادلانه سازشي
با جاهل و فرزانه ميكردم
 
عجب صبري خدا دارد !    عجب صبري خدا دارد !

پنج شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 8:12 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

شانزدهم آذر روز دانشجو مبارك

<img src='http://vit.allcx.com/img/c51419c5607d.jpg' alt='Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/' />

 

تقديم به تمام دانشجويان عزيز و غير فعال آموزش ابتدايي

[img]http://vit.allcx.com/img/c51419c5607d.jpg[/img]

پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

11- الف مقصور برخی کلمات مقصور عربی از فارسی همچنان که "الف" تلفظ می شود، نوشته هم می شود.

صحیح

اعلا

تقوا

مبتلا

شورا

مقوا

معلا

غلط

اعلی

تقوی

مبتلی

شوری

مقوی

معلی

 

12- " همزه" و " ی" :

صحیح

بوییدن

چایی

نایین

پایین

...

غلط

بوئیدن

چائی

نائین

پائین

...

 

13- تنوین متخص کلمات عربی است در کلمات فارسی کاربرد ندارد:

صحیح

بناچار

زبانی

گاهی

تلفنی

...

غلط

ناچاراً

زباناً

گاهاً

تلفناً

...

 

14- در استفاده از کلمات عربی نیز بهتر است به جای استفاده از تنوین از معادل مرکب فارسی آن استفاده شود.

 

صحیح

بیدرنگ

بتحقیق

بتدریج

بعمد

تبلویح

بخصوص

غلط

فوراً

تحقیقاً

تدریجاً

عمداً

تلویحاً

خصوصاً

 

15- حمزه ساکن آخر کلمات محدود در نگارش فارسی حذف می شود؛ ابتدا (ابتداء)- املا(املاء) و ...

عدد نویسی در خبر

اصولاً نگارش اعداد در خبر از قواعد خاصی پیروی نمی کند اما شرایط خاصی برای نگارش عدد در خبر وجود دارد از این رو در عدد نویسی متن های خبر بهتر است ازموارد زیر پیروی کرد.

  • اعداد یک تا نه به صورت حروفی نوشته شود
  • اعداد ده ، صد، هزار ، میلیون ، میلیارد به صورت حروفی نوشته می شود.
  • اعداد 11 تا 999به صورت عددی نوشته می شود.

نکته 1: در عدد نویسی فارسی برای واحدهای بزرگتر از میلیارد از واحد هزار میلیارد استفاده می شود.



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 10:5 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

- هر گاه دو یا چند کلمه با هم ترکیب شوند و از ترکیب آنها مفهوم جدیدی حاصل شود باید سر هم نوشته شود.

صحیح

اینجا

اینجانب

بهبود

پنجشنبه

یکدیگر

شاهنامه

صاحبدل

نگهداری

غلط

این جا

این جانب

به بود

پنج شنبه

یک دیگر

شاه نامه

صاحب دل

نگه داری

 - وقتی پیوسته نوشتن اجزا، کلمه مرکب باعث اشتباه یا دشواری در خواندن باشد و یا خلاف عرف به نظر بیاید، کلمه ها را جدا اما نزدیک به هم می نویسیم.

صحیح

هم منزل

کین توز

عدالت پیشه

غلط

همنزل

کینتوز

عدالتپیشه

 

 

دنباله در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 13:59 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

ج) چطور منابع خوب را پیدا کنیم

افراد و محیط اطراف، خبرگزاری ها و روزنامه ها بهترین منابعی هستند که می توانند شما را با کانال های خبری مرتبط کنند.

- در نشست ها و کنفرانس ها شرکت کنید و بولتن های داخلی مربوط به حوزه تان را بخوانید.

- جستجو در اینترنت یا سایت دانشگاه ها یک دیگر از منابع مناسب برای کسب خبر است.

ارتباط با کارشناسان و اساتید دانشگاه ها می توانند از زوایای مختلف درباره مسائل حوزه های مختلف اظهار نظر کنند و به شما اطلاعات بدهند.

- با دفاتر روابط عمومی ها تماس بگیرید و از آن ها بخواهید به شما اشخاصی را معرفی کنندو. چه داخل سازمانی که در آن کار می کنند و چه خارج از آن ....

 

دنباله در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

- چه؟ -What

در خبر نویسی عنصر «چه» به ماهیت رویداد مربوط می شود . «چه» ممکن است یک حادثه رانندگی، آتش سوزی، تصویب یا رد لایحه های قانونی باشد. «چه» معمولاً در مقدمه خبر قرار می گیرد اما در مورد یک رویداد خبری، خبرنگار باسید مشخص کند از میان مطالب مختلفی که یک رویداد را به وجود می آورد، کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است....

دنباله در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 13:38 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

جامعیت خبر

خبر باید جامع و کامل باشد و به پرسش هایی که برای مخاطبان به وجود می آید. پاسخ گوید؛ بدین منظور باید کوشش کرد به پرسش هلی مربوطه به عناصر خیر به طور کامل پاسخ داده شود.....

دنباله در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

اصول خبر نویسی

 

 

آیین نامه خبری خبرگزاری

پیشگفتار

آیین نامه خبری خبرگزاری کانون دانش آموزی پانا به موارد اصلی و اساسی در مبحث خبر می پزدازد . سردبیر، دبیر خبر، خبرنگاران و همه کسانی که به نوعی با خبر درگیر هستند، نیاز به آگاهی از مبانی فکری و فنی خبر دارند؛ چرا که می دانیم خبر، فرایندی است اجتماعی و محصول جامعه مدرن، در یک جامعه مدرن نیز بدون آگاهی از جوانب گوناگون یک امر، نمی توان به بهره وری مفید آن امید چندانی داشت، که این هم از پیچیدگی های جامعه مدرن است.

خبر همیشه باروزنامه نگاری عجین بوده است .......

دنباله در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 13:47 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي
كعبه در زنجير

 

خـــــار راه منــــــــــى اى شيخ! ز گلــــزار برو     از ســـر راه من اى رنـــــد تبهكـــــــار، برو

تو و ارشاد من، اى مرشد بــــى رشد و تباه؟!     از بـــــرِ روى مـــن اى صوفــــى غدّار، برو

اى گــــــرفتار هواهــــاى خـود، اى دير نشين       از صف شيفتگـــــــــان رخ دلــــدار، بــــرو

اى قلندر منش، اى باد به كف، خرقه به دوش     خــــرقــــــه شــرك تهى كرده و بگذار برو

خـــــانه كعبــــه كــه اكنون، تو شدى خادم آن     اى دغــــل! خادم شيطانى، از اين دار برو

زين كليســـــاى كـــــه در خدمت جبّاران است     عيسىِ مريم از آن، خــود شده بيزار، برو

اى قلـــــم بر كفـــــــِ نقـــــــــــــــّادِ تبهكارِ پليد     بنه اين خــامـــه و مخلـــــوق ميـــازار، برو

 

...............................................................................

كعبه دل

 

تا از ديــــــار هستى، در نيستى خزيديم            از هــــر چه غير دلبر، از جان و دل بريديم

با كــــــــــاروان بگوييد: از راه كعبــه برگرد           ما يار را به مستى، بيــــــرون خانه ديديم

لبّيك از چـــــــه گوييد، اى رهروان غافل ؟           لَبيّك او به خلـــــوت، از جامِ مى شنيديم

تا چنــــد در حجابيد، اى صوفيان محجوب؟           ما پرده خـــــــــودى را در نيستى دريديم

اى پـــــرده دار كعبـــــه، بردار پرده از پيش           كــــــــز روى كعبه دل، ما پرده را كشيديم

ســــــــاقى، بــــريز باده در ساغر حريفان            ما طعم باده عشق، از دست او چشيديم

..........................................................................

مستى عشق

 

در ميخـــــانه به روى همــــــــــــــه باز است هنوز        سينــــــه سوخته در سوز و گـــداز است هنوز

بى نيازى است در اين مستى و بيهوشى عشق         درِ هستــــى زدن از روى نيــــــــاز است هنوز

چـــــــاره از دورى دلبـــــــر نبـــــــود، لب بـــــربند         كه غلام درِ او، بنـــــده نــــــــــواز است هنـــوز

راز مــــــگشاى، مـــــــگر در بـــــــرِمست  رُخ  يار         كه در اين مـــــــرحله، او  محرم راز است هنوز

دست بـــــــ-ردار ز ســـــــوداگرى و بــــوالهوسى          دست عشــّاق سوى دوست دراز است هنوز

نــــــرسد دست مــــــــن ســـــــوخته  بردامن يار          چه تـــوان كرد كه در عشوه و ناز است هنوز؟

اى نسيم سحـــــــرى، گـــــــــر سر كويش گذرى          عطـــــر بـــــرگير كه او غاليه ساز است هنوز

یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 11:58 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

  حاشیه ای بر آزمایش دکتر ایموتو به روی آب زمزم  


بسم الله الرحمن الرحيم

در پست قبل مطلبی با عنوان " گواهی آب – حقانیت قرآن " نگاشته شده،که مربوط به تحقیقات دانشمند ژاپنی دکتر ماسارو ایموتو به روی ملکولهای آب و تاثیرپذیری آن از محیط اطراف می باشد.

اما دکتر ایموتو به درخواست وتشویق جمعی از محققین و دانشمندان علوم اسلامی تصمیم به آزمایش به روی آب چشمه زمزم می گیرد.

وی پس از مطالعه و بررسی آب این چشمه و مقایسه آن با سایر آبهای با کیفیت، متوجه این نکته مهم می گردد که؛

1- آب این چشمه از نظر خواص با تمامی آب های مورد آزمون قرارگرفته تفاوت دارد و یکی از این موارد تفاوت این است که آب این چشمه به سادگی شکل ملکولی خود را از دست نمی دهد.

چنانچه ما در پست قبل مشاهده نمودیم :

سایر آبهابا شکل ملکولی زیبا، اگر در معرض امواج منفی، رکود و سکون قرارگیرند، شکل زیبای ملکولی خود را ازدست می دهند.

اما ظاهراً مطابق آزمایشات ایموتو آب زمزم از این قاعده مستثنی است و بسادگی شکل ملکولی خود را ازدست نمی دهد.

به یاد دارم که چند سال قبل یکی از دوستان مقداری آب به بنده داد و گفت بنوش آب زمزم است.پرسیدم چه کسی آورده ؟ گفت خودم .با تعجب گفتم ؛ شما که 10 سال پیش مکه بودید؟ و او باخنده گفت ؛ خب این آب هم از 10 سال پیش هم اینجاست!!!

او حتی آب را در یخچال هم نگذاشته بود. نه مبالفه گوئی می کنم و نه اغراق، اماباید عرض کنم که طراوت آن آب 10 سال مانده، از آب لوله کشی شهری بهتر و بالاتر بود!

واین برای اولین بار بود که حقیر نسبت به این موضوع (خواص منحصر بفرد آب زمزم) آگاهی پیدا می کردم.

و نکته مهم دیگر اینکه؛

2- پی می برد هر قطره آب زمزم می تواند 1000 قطره از هر نوع آب دیگر را همتراز و هم کیفیت با خود نماید.

(ذکر این نکته مهم در اینجا ضروری است؛ که باید بدانیم آبهائی که ایموتو مورد آزمایش قرار داده، آب پاک و عاری از هرگونه ناخالصی است. واگر گفته می شود که آبی شکل ملکولی زیبای خود راازدست می دهد به این معنی نیست که آن آب با ناخالصی مخلوط شده است.)

در حاشیه اضافه کنم که؛

شکل ملکولی آب در مبداء آن زیباست (مثل آب باران یا آب چشمه ساران)، اما پس از ورود به چرخه طبیعت آن شکل ملکولی زیبا را بتدریج از دست می دهد.

اما نکته جالب و مهم اینجاست که؛ شکل ملکولی آب وقتیکه نازیبا و درهم ریخته می شود، قابلیت بازگشت به حالت زیبای اولیه را دارد (مانند آب پشت سد فوجی وارا که از شکل ملکولی نامناسبی برخوردار بود، اماپس از اتمام مراسم نیایشی که به درخواست دکتر ایموتو توسط انبوهی از مردم گرداگرد سد برگزارشده بود، به شکل  بسیار زیبائی تغییر پیدا کرد)

و این بدان معنی است که شکل ملکولی آب ( چه زشت و چه زیبا ) به هر علتی تغییر پیدا کند، به همان صورت خواهد ماند، مگراینکه علت جدیدی سبب تغییر شکل مجدد آن گردد.و این مهم مرا بی اختیار به یاد یکی از قوانین سه گانه سر اسحق نیوتن می اندازد که می گوید؛ "اگر به جسمی نیروئی وارد شود، مادام که نیروی دیگری مداخله نکند،آن جسم متاثر از نیروی اولیه به حرکت خود ادامه خواهد داد."

حال تصورکنیم که به فرض محال، اگرآب های روی زمین پس از خروج ازمبداء و منشاء خود، از هنگامیکه وارد چرخه می شوند تا زمان تبخیر و یا جذب توسط محیط ، شکل ملکولیشان ثابت می ماند، چه اثر مثبت بی نهایتی بر محیط اطراف می داشتند؟ الله اعلم...

و این موضوع بی اختیار مرا به یاد انسان می اندازد، زمانیکه متولد می شود عاری از هر نقصی و دارای شکل روحی بسیار زیبائی است اما امان و فغان از وقتیکه وارد چرخه زندگی می شود.

و خوشا آنانکه در زمان خارج شدن ازچرخه زندگی شکل روحی آنها همانند بدو تولدشان زیباست.

منبع :سايت فضاي آزاد

 

یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 11:50 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

گواهی آب

دکتر ماسارو ایموتو محقق ژاپنی با انتشار یافته های تحقیقات خود مدعی شد که مولکولهای آب نسبت به مفاهیم انسانی تأثیر پذیرند.
نظریه این محقق ژاپنی که تاکنون از سوی مؤسسات علمی فیزیکی و زیست شناسی مورد تأیید قرار گرفته است،مبتنی بر بررسی نمونه های فراوانی از کریستالهای منجمد شده آب و مقایسه آن با یکدیگراست.
کتاب ایشان با عنوان های مختلفی چون:
"The messages from water"در چندین جلد منتشر شده است.
ایشان در اغلب کشور های دنیا سمینارها و کنفرانس هایی با این پیام داشته ودارند.



پروفسور «ایموتو» معتقد است که مفاهیم متافیزیکی محیط بر روی ترکیب مولکولی آب تأثیر میگذارد.
این دانشمند ژاپنی که فارغ التحصیل دانشگاه یوکوهاماست، دارای یک مؤسسه تحقیقاتی به نام IHM در ژاپن است که امور تحقیقاتی مربوطبه کریستالیزه شدن آب را در آنجا انجام میدهد.

دکتر ماسارو ایموتو از ژاپن طی آزمایشات فراوانی ثابت نمود که مولکولهای آب نسبت به محیط اطراف خود هشیارند و عکس العمل نشان می دهند.از آنجا که مولکول آب در حالت انجماد شکل کریستالی تثبیت شده ای دارد،لذا دکتر ایموتو در حالات مختلف آب را مورد آزمون قرارداد و سپس آنرا منجمد کرده و از ملکولهای آن عکسبرداری نمود.

دکتر ایموتو در جریان یکی از همین آزمایشات اثر دعا و نیایش را بر مولکول آب ثابت کرد.او از جمع کثیری از رهبران و پیشوایان روحانی در سراسر ژاپن درخواست کرد تا در یک ساعت معین به فنجان آبی که او بر روی میز کار خود قرارداده بود فکر کرده و سپس دعا بخوانند،نتیجه حیرت آور بود.ملکول آب شکل 6 وجهی بسیار زیبایی به خود گرفت.

در سال ۲۰۰۶ ایموتو به همراه دین رادین مقاله‌های را در مجله‌ای منتشر کرد به نام The Journal of Science and Healing که دین رادین خود سردبیر اصلی آن بود. آن‌ها در این مقاله توضیح می‌دهند که در یک مطالعه‌ی double-blind حدود ۲۰۰۰ نفر از مردم توکیو توانستند زیبایی ظاهر آب را در یک اتاق در کالیفرنیا افزایش دهند در مقایسه با آبی که در اتاقی دیگر قرار داشت، و آن‌ها این کار را تنها توانسته‌اند با دیدگاه مثبت خود ایجاد کنند.


آب پشت سد فوجی وارا پیش از مراسم نیایش



آب پشت سد فوجی وارا پس از مراسم نیایش


پس از پخش یکی از سمفونی های بتهون


پس از پخش موسیقی هوی متال



پس از گفتن عبارت"مریضم کردی،تو را خواهم کشت!"



پس از گفتن عبارت "متشکرم"


دکتر ایموتو معتقد است که خلوص نیت در دعا بسیار مهم است مانند داستان حضرت موسی زمانی که قومش برای بارش باران دعا می کردند و به موسی وحی شد که در میان شما گناهکاری است که مانع از بارش باران می شود.

دکتر ایموتو حتی تاثیر موسیقی و رایحه گلها را نیز بر ملکول آب مورد آزمایش قرارداد.

آب نه تنها از رفتار وافکار ما تاثیر می پذیرد بلکه نسبت به نوشته ها نیز واکنش نشان می دهد. ایموتو با چسباندن برچسب هایی روی بطری ها ی آب واکنش آب را بررسی می کرد.

ایموتو در سخنرانیهاش در سراسر جهان که به منظور بیان نتایج آزمایشهایش و ترویج صلح انجام می دهد به این نکته اشاره می کند:
تا 70% کره زمین را آب تشکیل می دهد
آب در حدود 65 تا 70 درصد وزن بدن را تشکیل میدهد
حال می توانید انتخاب کنید که چگونه فکر کنید و چگونه سخن بگویید


اما نکته تکان دهنده این بود:

آزمایشات دکتر ایموتو مورد توجه یکی از ایرانیان علاقمند بنام خانم حمیده بیطرفان قرارمی گیرد، او پس از آشنایی با دکتر ایموتو یک سری آزمایشات دیگری را نیز دنبال می کند و نتایج آن را در سال 83 (با عنوان شهادت آب) در جشنواره خوارزمی منعکس می کند که برنده جایزه اول می گردد.اما نکته حیرت آور این است که در تمامی آزمایشات انجام شده چه توسط دکتر ایموتو و چه توسط خانم بیطرف،بهترین شکل ملکولی حاصله همان 6 وجهی بوده است.اما تنها در یک مورد ملکول آب شکل ۶ وجهی منتظم به خود گرفت، و آن زمانی بود که برای آب قرآن تلاوت شد!

منبع :فروم ايران امريكا

بازگشت    
چهار شنبه 26 مهر 1398برچسب:, :: 10:18 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

 

 

به نام حضرت دوست

گروه آموزش ابتدايي دانشگاه آزاد فيروزآباد ورودي مهر 90

با مهر 90 همگام شويد وآثار خود را به نام خودتان جاودانه كنيد

شعر ، داستان ، خاطره ، عكس ، پيامك ، فيلم كوتاه ، مستند ، تحليل ،فراخوان ، تفسير ، گزارش ، نيايش ،تجليل ، مصاحبه ، كارت تبريك ، مسابقه ، نقاشي ، هنرهاي تجسمي ،  سفر نامه ،  اخبار ، شرح حال ، معمّا ، جدول ، اطلاعات عمومي ، تاريخ ، تبليغات ، انتقاد ، پيشنهاد ، ارتباط دائمي و هر آنچه به ذهنتان خطور مي كند .

www.mehre90.loxblog.com

 

عضويت در 30 ثانيه

امروز را نبينيد با شما مي توانيم انجمن مهر 90 را فعال كنيم

فردا از آنِ ماست

 

یک نمونه دیگر از ارزشهای ایرانی که خود ما آن را نمی شناسیم ردای فارغ التحصیلی است. لابد تا به حال شما هم دیده اید وقتی یک دانشجو در دانشگاههای خارج می خواهد مدرک دکترای خود را بگیرد، یک لباس بلند مشکی به تن او می کنند و یک کلاه چهارگوش که از یک گوشه آن یک منگوله آویزان است بر سر او می گذارند و بعد او لوح فارغ التحصیلی را می خواند. هنگامی که از ما سوال می شود که این لباس و کلاه چیست؟ چه پاسخی میدهید؟! هنگامی که از یک اروپایی یا ژاپنی و یا حتی آمریکایی سوال شود این لباس چیست که شما تن فارغ التحصیلانتان می کنید می گویند ما به احترام «آوی سنت» (ابن سینا) پدر علم جهان این لباس را به صورت نمادین می پوشیم. آنها به احترام « آوی سنت» که همان «ابن سینا»ی ماست که لباس بلند رداگونه می پوشیده، این لباس را تن دانشمندان خود می کنند. آن کلاه هم نشانه همان دستارفانتزي شده است و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی که ما ایرانی ها در قدیم از گوشه دستار آویزان می کردیم و به دوش می انداختیم. در اروپا و آمریکا علامت یک آدم برجسته و دانش آموخته را لباس و کلاه ابن سینا می گذارند، ولی بيشتر دانشجويان ما از آن بی اطلاعند.

پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : ابوالفضل مرتضوي

سلام

دوباره پاییز و دوباره مهر .

 میلاد پر برکت امام رضا را تبریک عرض می کنم و امیدوارم ورودی آموزش ابتدایی های 91 مثل هم دوره ای های ما یخ چال نباشند .

مهر ماه مهربانی ها مبارک

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
پيوندها